157-فرهنگ گفتگو


فرهنگ گفتگوی سالم با نقد و نظر منصفانه از حلقه های گم شده جامعه ما بحساب می آید

 دو تا  آدم عاقل و بالغ نمیتونند ده دقیقه بدون مشاجره باهم صحبت کنند.از نظر من دو دلیل برای 

گسترش این موضوع نامبارک حائز اهمیته:

1-وجود پدرسالاری یا فرزند سالاری مطلق در اکثر خانواده های ایرانی که امکان یک

 گفتگوی سالم بدون پرخاشگری رو از خانواده می گیره.

2.کتابی نگاه کردن به کلاسهای درس مدرسه و دانشگاه.

در کلاس استاد و شاگرد بیشتر  وقشون بر  سر مسایل درسی میچرخه!

البته واسه پیشرفت علمی دانش آموز خوبه.اما بنظر من پنچاه درصد وقت کلاس 

میتونه مفید باشه.باید نیمه دیگر کلاس بر ارتباطات کلامی و بحثهای دیگر متمرکز باشه

این یعنی همه میتونند از بچگی تا بزرگسالی ارتباط موثر و مرتبی با یگدیگر داشته باشند...


پ.ن1:اینا نظرات شخصی منه.ممکنه ایراد داشته باشه.

پ.ن2:یه پیشنهاد نوشت شاد:صفحه آخر روزنامه قانون.حتما از دست ندید.

راستی:گفتگوی مهندس با دکتر از نوع سالمشه


156-راست میگی!!!!!


روی تخت بزرگی دراز کشیده ای .چندین لیوان آب میوه مختلف هم کنارت گذاشته اند..

دو حوری هم بالای سرت..کمی کنارتر ایستاده اند و با برگهای بزرگ.

به طرفت باد می زنند.حوصله ات سر میرود کمی آب آلبالو می خوری و می گویی:

برویییید !! می خواهم بخوابم...

                                         

بعد از مصاحبه تلوزیونی ریس جمهور و گفتارهای ایشان درباره افزایش 

سطح رفاه مردم!فکر کردم دارم تو چنین جایی زندگی می کنم!!!



155-من کپی کتابم نیستم


لازم نیست همه کارهایت از کتابهایت باشد،همه حرفهایت از کتابهایت باشد 

راه رفتنت...مثال زدنت ،حتی پست گذاشتنت،ژستت.نگاهت ،

نه تو آن موقع ادم خودتت نیستی آدم کتابهایت هستی آدم نویسنده کتابهایت هستی

راحت باش حودت باش 

کتابها راهنمای تو هستند فقط همین...

وقتت را پر می کنند،باعث بلوغ فکریت می شوند

اما اساس خودت هستی.

خودت هستی و رختخواب و پیاده روی و نشستن و گفتگو با آدمهای بزرگ

فکر کن ..باور کن اندازه صدها کتاب فکر داری و راه حل و راههای خوشبختی 

اما هیچوقت خودت را قبول نداشته ای .کتابها خدایت شده اند...

برای لحظه ای کتاب را ببند!

گاهی چند کلمه هم خودت بگو و بنویس 

بس است بس...خودت باش خودت.نه ادمی که می خواهی بی هیچ و عیب و نقصی 

به همه بشناسانی.....

                                              فکرهای زیر پتو