143- خسته ام رییس
خیلی خسته ام رییس،خسته از تنها سفر کردن،
تنها مثل یک چلچله زیر بارون،
خسته از اینکه هیچ وقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و ازم بپرسه
که از کجا اومدم،به کجا میرم یا چرا؟!
انقدر خسته ام از اینکه آدما همدیگرو اذیت میکنن،
خسته ام از تمام دردهایی که تو دنیا حس میکنم و می شنوم،
هر روز دردهام بیشتر میشه درد تو سرم مثل خرده های شیشه است،
تمام مدت،
میتونین بفهمین؟
دیالوگی از مایکل کلارک دانکن/مسیر سبز
پی نوشت:من خودم بشخصه مسیر سبز رو همتراز برترین
فیلمهای جهان میدونم،یعنی همینطور هم هست...
+ نوشته شده در دوشنبه هجدهم دی ۱۳۹۱ ساعت 16:23 توسط امین
|